• نامه ها
  • به معاويه
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

به معاويه

«905»

(30) (و من كتاب له ( عليه  السلام  )) (إلى معاوية) فَاتَّقِ اللَّهَ فِيمَا لَدَيْكَ وَ انْظُرْ فِي حَقِّهِ عَلَيْكَ وَ ارْجِعْ إِلَى مَعْرِفَةِ مَا لَا تُعْذَرُ بِجَهَالَتِهِ فَإِنَّ لِلطَّاعَةِ أَعْلَاماً وَاضِحَةً وَ سُبُلًا نَيِّرَةً وَ مَحَجَّةً نَهْجَةً وَ غَايَةً مَطْلُوبَةً يَرِدُهَا الْأَكْيَاسُ وَ يُخَالِفُهَا الْأَنْكَاسُ مَنْ نَكَبَ عَنْهَا جَارَ عَنِ الْحَقِّ وَ خَبَطَ فِي التِّيهِ وَ غَيَّرَ اللَّهُ نِعْمَتَهُ وَ أَحَلَّ بِهِ نِقْمَتَهُ فَنَفْسَكَ نَفْسَكَ فَقَدْ بَيَّنَ اللَّهُ لَكَ سَبِيلَكَ وَ حَيْثُ تَنَاهَتْ بِكَ أُمُورُكَ فَقَدْ أَجْرَيْتَ إِلَى غَايَةِ خُسْرٍ وَ مَحَلَّةِ كُفْرٍ وَ إِنَّ نَفْسَكَ قَدْ أَوْلَجَتْكَ شَرّاً وَ أَقْحَمَتْكَ غَيّاً وَ أَوْرَدَتْكَ الْمَهَالِكَ وَ أَوْعَرَتْ عَلَيْكَ الْمَسَالِكَ .


ص906

 از نامه هاى آن حضرت عليه السّلام است به معاويه (كه در آن او را اندرز داده و از عذاب و بدبختى انجام كار ترسانيده): 1 پس از خدا بترس در باره آنچه (نعمت هايى) كه نزد تو است، و بنگر در حقّى (اطاعت و پيروى و سپاسگزارى) كه بر تو دارد، و برگرد به شناسايى آنچه كه بجهل و نادانى آن معذور نيستى (امام زمان خويش را پيروى كن) زيرا براى اطاعت و پيروى (از خدا كه اساس آن شناسائى امام زمان است) نشانه هاى آشكار و راههاى روشن و جادّه هاى راست و هويدا و پايانى است (بهشت) كه آرزو ميشود، زيركان در آن وارد ميشوند، و سفلگان از آن سرباز مى زنند (بر خلاف دستور خدا و رسول كارهاى ناشايسته اى بجا مى آورند كه بآن نمى رسند) هر كه از آن راه پرت شود از راه حقّ بيرون رفته و ندانسته پا در بيابان گمراهى نهاده، و خدا نعمتش را از او تغيير داده (گرفته) و عذاب و سختيش را باو روا دارد، 2 پس خود را بپا و بر نفس خويش بترس (طبق دستور و خواهش او رفتار مكن) كه خدا راه (سعادت و نيكبختى) را بر تو آشكار فرموده، و تا آنجا كه كارهايت بتو انجام يافته اسب سوارى خود را به منتهاى زيانكارى و جاى كفر و نافرمانى (دوزخ) راندى، و نفس تو (كه از خواهش او پيروى كردى) ترا بشرّ و بدى (مخالفت با امام زمان خود) وادار ساخت، و در گمراهى (بدبختى هميشگى) افكند، و در تباهكاريها (معصيت خدا و رسول) وارد ساخت، و راهها (ى هدايت و رستگارى) را بر تو دشوار نمود (زيرا انسانى كه پيرو نفس باشد نفس راههاى سعادت و نيكبختى را دشوار مينمايد كه شخص از راههاى ضلالت و گمراهى پا بيرون ننهد).